اگر مهارت شنیداری و جنبه ی شفاهی زبان را جزو اولین مهارت هایی بدانیم که فرد از کودکی و به هنگام یادگیری زبان مادری با آن مواجه می شود،
پس در یادگیری زبان دوم و تدریس خصوصی زبان نیز این جنبه اهمیت زیادی دارد و نباید از آن غافل شد، گرچه در کتاب های یادگیری زبان و متدهای آموزشی
آن میزان که به مهارت خوانشی توجه میشود به مهارت شنیداری و شفاهی توجه نمی شود.
حال می خواهیم بدانیم فرآیند درک مطلب شفاهی یا مهارت شنیداری زبان از چه مراحلی تشکیل شده است.
درک مطلب شفاهی بر دو پایه استوار است، اول اینکه از ساختار و شکل به سمت معنی برویم،یعنی از شکل نوشتاری متن که در ذهنمان نقش می بندد
به معنی و مفهوم برسیم. دوم اینکه از معنی و مفهوم به سمت ساختار و شکل راهنمایی شویم،بدین صورت که ابتدا مفهوم و منظور کلی متن را متوجه شویم
و سپس به دنبال شکل نوشتاری آن در ذهنمان باشیم که زبان شناسان و متخصصین آموزش روش دوم را ترجیح میدهند
زیرا مهارت شنیداری یه مهارت لحظه ای است نه خطی و استنتاجی.
این روش از چهار مرحله تشکیل می شود:
محققان زبان شناسی معتقدند که برای هر سطح زبانی آ1 آ2 ب1 و ب2 راهکارها و شیوه های خاص خود وجود دارد.
برای مثال در سطوح اولیه و ابتدایی یادگیری زبان یعنی آ1 و در مراحلی از آ2 باید کلمات متمایز و مشخص ادا شوند و از کلماتی که ایهام آوایی یا ایهام معنایی دارند
پرهیز شود تا شخص نسبت خوبی از متن شنیده شده را متوجه شود و دلسردی در آموزش در بدو راه ایجاد نشود.
برای سطوح بالاتر مطابق با دانش زبانی و به دلیل آشنایی شخص با متون پیجیده تر میتوان از کلمات بیشتر جملات طولانی تر استفاده نمود.
اما در حالت کلی برای همه ی سطوح زبانی یک شنیدار موفق بر این اصول استوار است:
در نهایت می توان گفت که تمام راهکارها و تئوری های بیان شده تا زمانی که عملا مورد استفاده قرار نگیرند در حد تئوری خواهند ماند و موثر نخواهند بود
چرا که باید مناسب با هر شخص، هر سطح و هر موقعیت راهکاری موثر ارائه داد و یک نسخه ی واحد جوابگوی همه ی نیازها و باید و نباید های مهارت شنیداری نیست